http://mehrangoli64.ParsiBlog.com | ||
سلام رئیس جمهور محبوب سال 84 من. همان محمودی که وقتی آمد انگار خستگی سال ها از دوشمان برداشته شد. مردی از جنس خود مردم. به سادگی و خاکی بودن خود مردم. آنقدر دوستت داشتیم که یادمان می رفت در کشور گرانی و سختی هست. آنقدر برایمان محبوب بودی که تا تصویرت از صفحه پیکسل پیکسل تلویزیون خانه مان پخش می شد نا خداگاه خنده ای از شوق بر لبانمان جاری می شد. کاپشن تابستانه ات مد سال شده بود. یادش بخیر آن زمان یوزارسیف که پخش می شد ناخداگاه تو را به یاد همه می انداخت و چه پیامک های که برایت ساخته نشد. چقدر خوش بودیم و خرم. یادش بخیر وقتی بنزین را سهمیه بندی کردی کشور به تکاپو افتاد. خیلی ها با مشکلات جدی روبرو شدند حتی خود من. اما باز هم خندیدیم. یادش بخیر وقتی سفرهای استانی را شروع کردی، کی کی می کردیم که به شهر ماهم بیایی. یادش بخیر به هر اداره می رفتیم مسئولین برایت بلند می شدند و تکریم می کردند. یادش بخیر یادش بخیر. انگار به کشور خون تازه تزریق کرده بودند. اما کاش در همان سال ها می ماندیم. ای کاش بعد از انتخابات سال 88 تغییر نمی کردی. آن هم چه تغییری. آنقدر مردم دوستت داشتند که دچار احساسات کاذب شدی. تاجایی که وقتی رهبری جلوی همه ما می دوید و تو پشت سر رهبر و ماهم پشت سر شما با خودت فکر کردی ملت به دنبال شما می دوند نه رهبری، و لحظه ای از دویدن پشت سر رهبری مکث کردی و دیدی چه راحت مردم از کنار تو گذشتند و به دنبال رهبر دویدند. آنجا نمیدادنم با خودت چه فکر ها که نکردی و چقدر پشیمان شدی. یادت که می آید منظورم چیست؟ قهر 11 روزه، جریان انحرفی، خرج های اضافی از بیت المال و دروغ ها و ... . در اصل شباهت تو با مختار همین بود که هر دوی شما از شناخت امام زمانتان غافل شدید. مختار به دنبال فرقه کیسانیه رفت و تو به دنبال مکتب ایرانی. کم کم داشت باورمان می شد چیز خورت کرده اند. کسی باورش نمی شد که تو همان محمود سال 84 باشی. اینبار کاملاً تغییر کرده بودی. گرانی بود اما منکر بودی، تورم بود اما منکر بودی، فساد اقتصادی در دولتت بود اما هنوز حرف از اسامی مفسدین دولت قبل می زدی، فامیل بازی در دولتت بیداد می کرد اما بازهم منکر بودی و ... . چقدر بخاطر تو تحقیر شدیم. به ما می گفتند این همان محمودیست که اینقدر از آن حمایت می کردید. ببینید به کجا رسیده. ما هیچی ما به کنار اما ناخدای انقلاب از آبروی خودش برایت مایه گذاشت. یادت که هست؟ با این حال ناخدا می گفت مسائل را بزرگش نکنید اما تو دست بردار نبودی. همه را خسته کرده بودی. کل کشور را فدای تار موی یک نفر کردی. همان انحرافی را می گویم. نتیجه اش این شد که تا یک سوزن در کشور کمیاب می شد همه چیز گران می شد چون اعتماد ملت را از دست داده بودی. کلا دولت، دولت کارمندان بود تا کارگران.تا هوا گرم می شد کارمندات تعطیل و کارگران هیچ، تا هوا سرد می شد کارمندان تعطیل و کارگران هیچ، تا گردوغبار می شد تا عید می شد و تا بین التعطیلین می شد کارمندان تعطیل و کارگان هیچ. نه پاداشی و نه سبد کالایی برای کارگران. اوج بی عدالتی را در حق کارگران بجا آوردی. از این آخر ها می گفتم خدا کند زودتر دوره ات تمام شود تا خرابکاری تازه ای نکرده ای. دوست داشتم حتی شده کوچکترین خاطره شیرینی که از رئیس جمهور سال 84 داشتم از دست ندهم اما حتی یک خاطره شیرین هم از آن محمود 84 نداشتی. آن زمان که آمدی بیکار بودم اما دل خوش حالا هم که رفتی بیکار هستم اما کو دل خوش؟ تمام بچه های مسئولین سرکار بودند و بعضی از مسئولین خدا را بنده نبودند. کم کم یاد دولت اصلاحات افتادیم. اینبار هردفعه تصویرت از صفحه پیکسل پیکسل همان تلویزیون قدیمی مان پخش می شد نا خداگاه کانال تلویزیون را عوض می کردیم. چاره ای نداشتیم. از دروغ خسته شده بودیم، از دو رویی خسته شده بودیم از تو خسته شده بودیم. [ شنبه 92/5/19 ] [ 9:22 عصر ] [ مهران گلی ]
[ دلگویه های شما () ]
|
||
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |